داستانک


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود









نظر شما درباره این وبلاگ و مطالب ان چیست؟


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 83
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 94
بازدید ماه : 4362
بازدید کل : 136332
تعداد مطالب : 327
تعداد نظرات : 51
تعداد آنلاین : 1



A.W.Surveys - Get Paid to Review Websites! A.W.Surveys - Get Paid to Review Websites!

بنام خدا



روزی لویی شانزدهم در محوطه ي کاخ خود مشغول قدم زدن بود که سربازی راکنار یک نیمکت در حال نگهبانی دید ...

از او پرسید تو برای چی اینجا قدم میزنی و از چی نگهبانی میدی؟

سرباز دستپاچه پاسخ داد قربان من را افسر گارد اینجا گذاشته و به من گفته خوب مراقب باشم!

شاه لویی، افسر گارد را صدا زد و پرسید این سرباز چرا این جاست؟

افسر گفت قربان افسر قبلی نقشه ي قرار گرفتن سربازها سر پستها را به من داده من هم به همان روال کار را ادامه دادم!

مادر لویی او را صدازد وگفت من علت را میدانم ! زمانی که تو 3سالت بود این نیمکت را رنگ زده بودند و پدرت به افسر گارد گفت نگهبانی را اینجا بگذارند تا تو روی نیمکت ننشینی و لباست رنگی نشود!

و از آن روز 41 سال میگذرد و هنوز روزانه سربازی اینجا قدم میزند...!

فلسفه ی عمل تمام شده ولی عمل فاقد منطق هنوز ادامه دارد!

روزانه چه کارهای بیهوده ای را انجام می دهیم، بی آنکه بدانیم چرا؟

آیا شما هم این نیمکت را در روان خود، خانواده و جامعه مشاهده میکنید؟!!داستانک

بنام خدا



روزی لویی شانزدهم در محوطه ي کاخ خود مشغول قدم زدن بود که سربازی راکنار یک نیمکت در حال نگهبانی دید ...

از او پرسید تو برای چی اینجا قدم میزنی و از چی نگهبانی میدی؟

سرباز دستپاچه پاسخ داد قربان من را افسر گارد اینجا گذاشته و به من گفته خوب مراقب باشم!

شاه لویی، افسر گارد را صدا زد و پرسید این سرباز چرا این جاست؟

افسر گفت قربان افسر قبلی نقشه ي قرار گرفتن سربازها سر پستها را به من داده من هم به همان روال کار را ادامه دادم!

مادر لویی او را صدازد وگفت من علت را میدانم ! زمانی که تو 3سالت بود این نیمکت را رنگ زده بودند و پدرت به افسر گارد گفت نگهبانی را اینجا بگذارند تا تو روی نیمکت ننشینی و لباست رنگی نشود!

و از آن روز 41 سال میگذرد و هنوز روزانه سربازی اینجا قدم میزند...!

فلسفه ی عمل تمام شده ولی عمل فاقد منطق هنوز ادامه دارد!

روزانه چه کارهای بیهوده ای را انجام می دهیم، بی آنکه بدانیم چرا؟

آیا شما هم این نیمکت را در روان خود، خانواده و جامعه مشاهده میکنید؟!! 



A.W.Surveys - Get Paid to Review Websites! ***
A.W.Surveys - Get Paid to Review Websites!

:: موضوعات مرتبط: داستان , ,
:: بازدید از این مطلب : 287
|
امتیاز مطلب : 8
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
ن : مهدی محمدی
ت : دو شنبه 24 مهر 1391
مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


(function(i,s,o,g,r,a,m){i['GoogleAnalyticsObject']=r;i[r]=i[r]||function(){ (i[r].q=i[r].q||[]).push(arguments)},i[r].l=1*new Date();a=s.createElement(o), m=s.getElementsByTagName(o)[0];a.async=1;a.src=g;m.parentNode.insertBefore(a,m) })(window,document,'script','//www.google-analytics.com/analytics.js','ga'); ga('create', 'UA-52170159-2', 'auto'); ga('send', 'pageview');